عاشقانه ها و خرابکاری های دو تا فرشته ما
اوایل به دنیا امدن ریحانه سادات شما خیلی حس خوبی نسبت بهش نداشتی. اما کم کم خیلی وابسته اش شدی. به ریحانه سادات میگفتی دُخملوت . یه بار داشتیم میرفتیم بیرون. ریحانه سادات را گذاشتیم بالا و نمیخواستیم ببریمش. شما هم گریه ، گریه که دخلموتو ببریم همرامون. یا اگه یکی به شوخی میگفت ریحانه را بدین به ما. بغض میکردی و میگفتی مال خودمونه. مامان ندیمش به مردم!
ریحانه که راه افتاد شدید پایه خرابکاری با هم و خونه را آباد میکنین دو تایی.
خیلی توضیح نمیدم. عکسها گویای مطلب هست
بفرمایید ادامه مطلب
وقتی سید علی اسباب بازی هاشو بذل و بخشش میکنه. اِنــــــــــــــــد معرفت
اون زیر اسباب بازیا ریحانه ساداته. با عروسک اشتباه نگیرین
وقتی شمام دوس داری دختر بشی و روسری سر کنی
کابینت های من بیچاره اون بادوم و گردوها را هم پخش و پلا میکردین. هر دونه یه جا!!
اینجا از حمام اومده بودی و ریحانه خیلی بهت ابراز علاقه میکرد
فضولی دور کشوی وسایل و بازی با پانچ و منگنه و چسب و...
اینجا هم من تی ثانیه رفتم بالا برگشتم دیدم یه هندونه و چاقو اوردین رو قالی دارین پاره میکنین. دوتاییتونم عشق هندونه !! اون سینی بعدا توسط خودم به زیرش اضافه شد